سلام خدمت دوستای گلم خیلی دوس دارم وقتی میام و شروع به نوشتن میکنم از اتفاقات خوب بگم از رفاه بگم ارزونی که تو مملکته از شادی بچه هامون بگم از خوشی ولی چه میشه کرد باید این واقعیت رو قبول کنیم که گردن کلفتانی در جایگاه مسئول قرار داده شدند که هدفی جز درو کردن جیب بیت المال ندارند شهر آبادان نمونه بارز یک شهر غارت شده میباشد انگار مغول ها به این شهر حمله کردند که هرچه سالها میگذرد نه تنها این شهر آباد نشد بلکه داغون تر از گذشته شد حتی روستاهای کشور از لحاظ آسفالت خیابئن و گاز کشی و آب شرب ،جاهای تفریحی ، هوای سالم خیلی بالاتر از شهر آبادان شدند شهر ی که در سالهای قبل از انقلاب عروش شهرهای جهان بود به راستی چه شد که اینگونه به تاراج رفت 


مطبوعات آبادان

باز هم

در غم آشیانه پیر شدم

باقی از هستیم همان نامی است

مردم از قصه. این چه ایامی است

من که از این حیات سیر شدم

گفتم ار چند نیست بال و پرم

نتوانم سوی چمن بپرم 

 

چنگ و منقار سینه هست و سرم

خز خزان تا به باغ میگذرم. 


مطبوعات آبادان

سقراط در یونان باستان به دلیل بهرهمندی از دانش فراوان شهرت زیادی داشت. روزی یکی از آشنایان فیلسوف بزرگ را دید و گفت:آیا میدانی الان در مورد دوستت چه چیزی شنیدم؟

سقراط پاسخ داد:یک دقیقه صبر کن قبل از اینکه چیزی بگویی میخواهم یک آزمون کوچک را بگذرانی که به آن آزمون سرصافی میگویند. 

 

((سرصافی؟!))

سقراط ادامه داد بله! پیش از آنکه چیزی درباره دوستم بگویی بهتر است چند لحظه صبر کنی و آنچه را که قصد گفتنش را داری از صافی بگذرانی. به این دلیل آن را آزمون سرصافی نامیده ام.  اولین صافی حقیقت است. آیا واقعا مطمئن هستی که آنچه میگویی حقیقت دارد؟

مرد گفت : نه! راستش را بخواهید فقط آن را شنیده ام. 

سقراط گفت: بسیار خوب.  بنابراین واقعا نمیدانی که راست است یا نه.  حالا اجازه بده دومین صافی را امتحان کنیم : صافی خوبی.  آیا آنچه را میخواهی درباره دوستم بگویی مطلب خوبی است؟

((نه برعکس))

سقراط ادامه داد بنابراین شما میخواهید چیز بدی را درباره او بگویید اما مطمعن نیستید حقیقت داشته باشد. 

شاید هنوز بتوانید از آزمون بگذرید چون یک صافی دیگر هم مانده است. 

صافی سودمندی.  آیا آنچه میخواهید درباره دوستم بگویبد برای من مفید است؟

((نه واقعا نه))

خب سقراط نتیجه گیری کرد که:

((اگر آنچه را میخواهید بگوییدراست نیست, خوب نیست و فایده ای هم ندارد  ,اصلا چرا میگویید؟


مطبوعات آبادان

سقراط در یونان باستان به دلیل بهرهمندی از دانش فراوان شهرت زیادی داشت. روزی یکی از آشنایان فیلسوف بزرگ را دید و گفت:آیا میدانی الان در مورد دوستت چه چیزی شنیدم؟

سقراط پاسخ داد:یک دقیقه صبر کن قبل از اینکه چیزی بگویی میخواهم یک آزمون کوچک را بگذرانی که به آن آزمون سرصافی میگویند. 

 

((سرصافی؟!))

سقراط ادامه داد بله! پیش از آنکه چیزی درباره دوستم بگویی بهتر است چند لحظه صبر کنی و آنچه را که قصد گفتنش را داری از صافی بگذرانی. به این دلیل آن را آزمون سرصافی نامیده ام.  اولین صافی حقیقت است. آیا واقعا مطمئن هستی که آنچه میگویی حقیقت دارد؟

مرد گفت : نه! راستش را بخواهید فقط آن را شنیده ام. 

سقراط گفت: بسیار خوب.  بنابراین واقعا نمیدانی که راست است یا نه.  حالا اجازه بده دومین صافی را امتحان کنیم : صافی خوبی.  آیا آنچه را میخواهی درباره دوستم بگویی مطلب خوبی است؟

((نه برعکس))

سقراط ادامه داد بنابراین شما میخواهید چیز بدی را درباره او بگویید اما مطمعن نیستید حقیقت داشته باشد. 

شاید هنوز بتوانید از آزمون بگذرید چون یک صافی دیگر هم مانده است. 

صافی سودمندی.  آیا آنچه میخواهید درباره دوستم بگویبد برای من مفید است؟

((نه واقعا نه))

خب سقراط نتیجه گیری کرد که:

((اگر آنچه را میخواهید بگوییدراست نیست, خوب نیست و فایده ای هم ندارد  ,اصلا چرا میگویید؟


مطبوعات آبادان

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

tZazaisa آهنگ,دانلود,رمان,اندروید,موبایل کشکول علمی سهراب توربین دندانپزشکی R and S روزمرگی وب کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.